Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3753 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thermal
U
مربوط به گرما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
thermodynamics
U
علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
Other Matches
thermostats
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
heat
U
گرما
isotherm
U
خط هم گرما
cauma
U
گرما
radiation of heat
U
گرما
heats
U
گرما
hot cabinet
U
قفسه گرما
adiabatic
U
عایق گرما
heat exchange
U
تبادل گرما
incalescence
U
گرما جویی
calorification
U
پیدایش گرما
thermosphere
U
گرما سپهر
melted
U
از گرما سوختن
heat transfer
U
انتقال گرما
thermometers
U
گرما سنج
incalescent
U
گرما گرای
intensity of heat
U
شدت گرما
convection
U
انتقال گرما
thermometer
U
گرما سنج
btu
U
واحدبریتانیایی گرما
heat
U
گرما حرارت
I am absolutely baked.
U
از گرما پختم
heats
U
گرما حرارت
radiator
U
گرما افکن
radiators
U
گرما تاب
radiators
U
گرما افکن
thermosphere
U
گرما کره
pyromagnetic
U
گرما- مغناطیس
temperatures
U
درجه گرما
temperature
U
درجه گرما
thermo electricity
U
گرما برق
heat loss
U
تلف گرما
pyro electricity
U
گرما برق
heat radiation
U
تابش گرما
cold is merely privative
U
گرما نیست
heat absorbing
U
جذب گرما
heat transmission
U
انتقال گرما
thermomagnetic
U
گرما مغناطیس
thermal unit
U
واحدسنجش گرما
thermal reservoir
U
منبع گرما
thermal effect
U
اثر گرما
non conducting
U
عایق گرما
thermal agitation voltage
U
اثر گرما
radiator
U
گرما تاب
heat flow
U
جریان گرما
thermoelasticity
U
گرما کشسانی
heat flux
U
شار گرما
thermal flux
U
شار گرما
thermochemistry
U
گرما شیمی
thermoelectric
U
گرما برقی
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
thermonuclear reaction
U
واکنش گرما- هستهای
thermoelectric effect
U
اثر گرما- برق
heat flux density
U
چگالی شار گرما
radiator
U
بیرون دهنده گرما
heat-stroke
U
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
chinical t.
U
گرما سنج طبی
heat stroke
U
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
to resist heat
U
تاب گرما اوردن
swelters
U
از گرما بیحال شدن
baking enamel
U
لعاب دادن با گرما
b.t.u.
U
واحد بریتانیایی گرما
thermotaxis
U
تحرک در اثر گرما
thermotropic
U
علاقمند به گرما دماگرای
thermotropism
U
حساسیت نسبت به گرما
thermolytic
U
وابسته به تحلیل گرما
hot shorteness
U
شکنندگی حاصل از گرما
heat fast paint
U
رنگ مقاوم گرما
thermoforming
U
شکل دادن با گرما
sweltered
U
از گرما بیحال شدن
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
warmth
U
تعادل گرما ملایمت
calories
U
واحد سنجس گرما
she cannot bear heat
U
طاقت گرما را ندارد
heat transfer coefficient
U
ضریب انتقال گرما
she cannot bear heat
U
تاب گرما رانمیاورد
resistant to heat
U
مقاوم در برابر گرما
therms
U
حمام عمومی گرما
therms
U
واحد گرما حمام
therm
U
حمام عمومی گرما
diathermacy
U
خاصیت هدایت گرما
fehrenheit thermometer
U
گرما سنج فارنهایت
therm
U
واحد گرما حمام
swelter
U
از گرما بیحال شدن
to evolve heat
U
گرما بیرون دادن
cooling water thermometer
U
گرما سنج اب سرد
radiators
U
بیرون دهنده گرما
mechanical equivalent of heat
U
هم ارز مکانیکی گرما
calorie
U
واحد سنجس گرما
british thermal unit
U
واحد بریتانیایی گرما
calory
U
واحد سنجس گرما
heat radiates from the stove
U
گرما ازبخاری متشعشع میشود
thermolytic
U
وابسته به تجزیه در اثر گرما
calorie
U
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
stew
U
خیس عرق شدن
[در گرما]
thermographic
U
وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
calories
U
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
heater
U
بخاری دستگاه تولید گرما
conductibility of heat
U
قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
electricity
U
مین نور یا گرما یا نیرو
heaters
U
بخاری دستگاه تولید گرما
warm spot
U
اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
convector
U
جسم انتقال دهنده گرما
convectors
U
جسم انتقال دهنده گرما
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
variations of temperature
U
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
registers
U
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering
U
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register
U
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
thermostat
U
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostats
U
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
epicritic
U
تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
In the heat of the moment
<idiom>
[در گرما گرم کار]
[بحث ومجادله لفظی]
chromometer
U
ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
thermostatics
U
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
material theory of heat
U
پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
advection
U
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
glass wool
U
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
stirling cycle
U
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
cracking
U
وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
thermal
U
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
electrosensitive
U
کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
conductance
U
رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
pertinenet
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
pertaining
U
مربوط به
hydraulic
U
مربوط به اب
apposite
U
مربوط
germane
U
مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
related
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
curatorial
U
مربوط به
for
U
مربوط به
vespertinal
U
مربوط به شب
lineal
U
مربوط به خط
coordinate
U
مربوط
affined
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
coherent
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط به
as for
U
مربوط به
relevant
U
مربوط
correspondents
U
مربوط به
proper
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
condequent
U
مربوط
affiliate
U
مربوط ساختن
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
affiliated
U
مربوط ساختن
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
fistulous
U
مربوط به ناسور
haemic
U
مربوط بخون
centenarians
U
مربوط به قرن
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
parental
U
مربوط به والدین
anal
U
مربوط به مقعد
filiate
U
مربوط ساختن
centenarian
U
مربوط به قرن
communists
U
مربوط به کمونیسم
geriatric
U
مربوط به پیری
genethliac
U
مربوط به طالع
speculative
U
مربوط به اندیشه
glossal
U
مربوط به زبان
technological
U
مربوط به فناوری
budgetary
U
مربوط به بودجه
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
glyptic
U
مربوط به حکاکی
goidelic
U
مربوط بسلت
faunae
U
مربوط به جانوران
technologically
U
مربوط به فناوری
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
garlicky
U
مربوط به سیر
affiliating
U
مربوط ساختن
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
affiliates
U
مربوط ساختن
retired
U
مربوط به بازنشستگی
prospective
U
مربوط به اینده
Recent search history
Forum search
1
This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1
سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمیگردد یا فقط به piping
2
تعریف فونتیک چیست؟
1
معنی کنید: Residential Demand Side Management
1
life cycle ceremonies
1
It's not business to you
1
afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2
شما اهل کجا هستید
1
offshoring
2
ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com